من یک همکلاسی را بعد از چند سال در یک هتل اجاره ای لعنت کردم، تقدیر را روی سوراخ هایم ریختم.
دک بزرگ آقای اندرسون، ویکتوریای زیبای ساعتی را به سختی از پا درآورده است